خصیصههای یک شرکت نوآور چیست و تأمین مالی این شرکتها توأم با چه چالشها و الزاماتی است؟ این یادداشت، پاسخهایی را به این منظور پیش مینهد.
الف) ماهیت شرکتهای نوآور
شرکتهای نوآور به دنبال بهرهبرداری موفقیتآمیز از نوآوری در حوزههای اقتصادی و اجتماعی هستند. به این ترتیب، آنها بهمثابة موتورهای نوآوری و مشارکتکنندگان قدرتمند در رشد اقتصادی و نیز ایجاد اشتغال قلمداد میگردند. از آنجایی که نوآوری ناظر به یک امر متنوع و چندوجهی است، شرکتهای نوآور گونهگونی نیز وجود دارند که براساس نوع نوآوری خود، از یکدیگر تمایز مـییابند. سرچشمة نوآوری ممکن است یک دانش علمی جدید، ابداع و اختراع، انتقال دانش تجاری از یک بخش به بخش دیگر، و یا ایجاد جذابیتی متفاوت برای مشتریان جدید یا موجود باشد. کاربست نوآوری ممکن است در قالب تولید محصولات جدید یا پیشرفته، ایجاد یا بهبود فرآیندهای کسبوکار، فرآیندهای سازمانی جدید یا بهبودیافته، و… نمود یابد. در نهایت، نوآوری ممکن است تدریجی یا به یکباره و حتی ویرانکننده ظاهر گـردد؛ ویرانکنندة آنچه تا پیش از این بوده و البته مُبدع راههای جدید یا افقهای تازهتر.
اکثر شرکتهای نوآور در مقیاس کوچک و به شکل خصوصی شروع به کار میکنند؛ بهاینترتیب، یک فرد یا گروهی از مردم که حسب یک وعدة تجاری یا ایدهای جدید جذب شدهاند، مجموعهای از اقدامات رسمی را برای تحقق این وعده انجام مـیدهند. البته به دلیل مقاومت نظم موجود در برابر نوآوری، تجاریسازی ایدههای بدیع از موانع متعددی عبور میکند که میتوان آنها را از خلال مراحل توسعهای ذیل عبور داد: 1) پتانسیلسنجی بازار، و امکانسنجی فنی و اقتصادی؛ 2) توسعة محصول؛ 3) عرضه به بازار؛ و 4) توسعة بازار. البته در مراحل اولیه، شاهد یکنوع عدماطمینان چه بهلحاظ فنی و اقتصادی، و چه بهلحاظ بازار هستیم که تعیین پتانسیل شرکت را دشوار میسازد؛ لکن هنگامی که یک شرکت به مرحلة بازار میرسد، شک کمتری در مورد پتانسیل و جذابیت آن برای ارائهدهندگان منابع وجود دارد. بنابراین، شرکتهای نوآور در زمینة نیاز به مرتفعساختن این عدماطمینان و همچنین خلق پتانسیلهای اقتصادی برای خود، تمایز مـییابند.
ب) تامین مالی شرکتهای نوآور
1) نیازهای شرکتهای نوآور در زمینة تامین مالی:
توسعه شرکتهای نوآور با توجه به هزینههای اولیه توسعة محصول، طول مدت توسعة بازار و فرآیند ورود آنها متفاوت است. چندین نقطة عطف در این فرآیند وجود دارد که تأمین مالی کافی برای آنها حیاتی است: تحقیق و توسعه محصول؛ تولید و توسعة نمونه آغازین؛ تعریف و آزمون بازار؛ و تولید اولیه.
بر اساس این نقاط عطف توسعه و نیازهای تأمین مالی، چندین مرحله تأمین مالی را میتوان تشخیص داد که هر کدام با مقادیر و استفاده از منابع مالی خاص، مشخص میشوند. مرحلة کشت (Seed) شامل تحقیق و توسعة اولیه یک ایده یا مفهوم تجاری است که بر امکانسنجی فنی، پتانسیلسنجی بازار و قابلیت اقتصادی آن متمرکز شده است. مرحلة استارتآپ (Start-up) توسعة نمونههای اولیه محصول را پوشش میدهد؛ تحقیقات اولیة بازار و نیز فعالیتهای ناظر به دستیابی به بازار و ایجاد یک سازمان تجاری رسمی. مرحله رشد اولیه (Early-growth) به تجاریسازی و رشد در مقیاس کوچک و نیز توسعة ارکان مقیاسپذیری (Scalability) کسبوکار مربوط میشود. در نهایت، مرحله گسترش کسبوکار (Expansion)، رشد قابلتوجهی در مقیاس و تأثیر بازار کسبوکار را پوشش میدهد.
شکل 1 نمایشی از الگوی جریان نقدی (Cash Flow) یک شرکت نوآور معمولی را در سراسر مراحل توسعه آن ارائه میکند و منابع مختلف مالی را بر اساس مراحلی که در آن در دسترس هستند، ترسیم میکند. جریان نقدی با اُفت اولیه در مرحلة کشت (معروف به درة مرگ)، که ناظر به به منابع مالی صرفشده برای اثبات مفهوم یا ایدة تجاری است، از الگوی «منحنی J» در طول زمان پیروی میکند. اگر کسب و کار از «دره» بیرون بیاید و تأسیس شود، جریان نقدینگی مثبت میشود و کسبوکار به تدریج شتاب مییابد و به مراحل اولیة رشد و گسترش میرود. در این مراحل، منابع مالی مورد نیاز کسبوکار به میزان قابلتوجهی بیشتر است.
شکل 1. مراحل توسعه، جریان نقدی، و منابع مالی
اگرچه نیازهای مالی معمولاً در مراحل اولیه و راهاندازی کمتر است، اما این مراحل برای توسعه کسبوکار حیاتی هستند. برای مثال، تحلیل شرکتهای خصوصی سریعاً رشدیافته در ایالات متحده در سال 2000 نشان داد که 16 درصد با کمتر از 1000 دلار، 42 درصد با 10000 دلار یا کمتر و 58 درصد با 20000 دلار یا کمتر شروع بهکار کردند.
2) چالشهای جذب منابع مالی اصلی:
ابهامات زیادی پیرامون شرکتهای نوآور در مراحل اولیه و راهاندازی آنها وجود دارد. چنین شرکتهایی فاقد سوابق کاری و نیز شواهد ملموس برای امکانسنجی محصول یا خدماتشان هستند. همچنین، شواهد بازار محدودی برای پتانسیلسنجی محصولات یا خدمات آنها وجود دارد. در نهایت، در فناوری و بهویژه در زمینههای مبتنی بر دانش، محصولات مربوطه یا در مرز منسوخشدن قرار دارند یا در معرض سرریز دانش هستند که در هر صورت مانع از آن میشود که شرکت ارزش اقتصادی کامل نوآوری خود را به دست آورد. این ویژگیها، ریسک درکشده از چنین شرکتهایی را برای سرمایهگذاران اصلی بازدارنده میکند و هزینه فرصت چنین سرمایهگذاریهایی را افزایش میدهد.
یکی دیگر از ویژگیهای توسعة اولیه شرکتهای نوآور، وجود عدمتقارن اطلاعاتی است. کارآفرینان بر اساس تجربه، دانش، مهارتها و روابط بینفردی خود، موقعیت منحصر به فردی دارند تا فرصتهای تجاری را درک کنند و پتانسیل بازار خود را پیشبینی کنند. به همین دلیل، سرمایهگذاران بالقوه نمیتوانند تأیید کنند که موقعیتهای فرصت واقعاً مناسب هستند و نمیتوانند بین فرصتهای با کیفیت بالا و پائین تمایز قائل شوند. در اقتصاد دانشمحور، این به دلیل دشواری ارزیابی ارزش دانش یا سایر داراییهای نامشهود متعلق به کارآفرین است. این امر باعث میشود سرمایهگذاران بالقوه یا هزینههای غیرقابلتوجهی بتراشند، یا بهطور کامل از این فضا در همان مراحل اولیه کنارهگیری کنند.
ارزش یک شرکت نوآور مبتنی بر پتانسیل رشد بلندمدت ناشی از دانش علمی و مالکیت معنوی است. این امر میتواند زمینهساز ایجاد جریانهای نقدی نامشخص و بیثبات باشد که طبیعتاً استقامت و شکیبایی فوقالعادهای را نیز میطلبد. از سویی، از آنجایی که شرکتهای نوآور فاقد داراییهای مشهود هستند، آنها همچنین در تأمین وثیقه برای جذب منابع مالی نیز ممکن است دچار چالش شوند.
3) تأمین مألی مراحل اولیه توسعه شرکتهای نوآور:
بسیاری از منابع سنتی تأمین مالی در مراحل اولیه، بهطور مستقیم یا به اندازة کافی برای شرکتهای نوآور مناسب نیستند. وجوه شخصی بنیانگذاران و همچنین خانواده و دوستان آنها منبع مهمی در مرحله اولیه شرکت است، اما اغلب برای پوشش نیازهای شرکت کافی نیست.
با توجه به دورههای طولانیتری که شرکتهای نوآور برای پولآفرینی در نظر میگیرند، تکنیکهایی مانند اعتبار تجاری و پیشدریافت از مشتریان هم نامناسب هستند. علاوه بر این، عدمقطعیت همبسته با مطالعات امکانسنجی، ماهیت نامشهود داراییهای شرکتهای نوآور، نوسانات جریانهای نقدی آنها و فقدان سابقه عملیاتی کافی، آنها را برای تأمین مالی از طریق بدهکارشُدن نیز نامناسب میسازد. درواقع بنیانگذاران ممکن است وامهای شخصی بگیرند، اما برای بازپرداخت این وامها ممکن است داراییهای شخصی خود را هم از دست بدهند؛ خاصه اگر که برای تأمین مالی فعالیتهای مرحله اولیه که در کوتاهمدت هیچ بازدهـیای ندارند، استفاده شده باشند.
در چنین شرایطی، جوایز مبتنی بر شایستگی (بهعنوان مثال در قالب کمکهزینههای تخصصی)، گزینههای مناسبی برای تأمین مالی توسعة ایدههای اولیه یا تحقیقات بازار هستند. این جوایز نقدی نیازی به بازپرداخت ندارند و اغلب همراه با اعطای گواهینامههایی هستند که خود میتواند اعتبار مضاعفی برای دریافتکنندگان آنها به همراه داشته باشد.
باری، شاید مناسبترین شکل تأمین مالی شرکتهای نوآورانه در مراحل اولیه -که با پروفایل ریسک شرکت و نیز بازدههای بالقوهاش مطابقت دارد- تأمین مالی مبتنی بر سهام و از طریق حقوق صاحبان سهام (مانند بدهی قابل تبدیل یا وامهای سرمایه) باشد. این دسته از تأمینکنندگان منابع مالی، فرشتگان کسبوکار و صندوق های سرمایه گذاری خطرپذیر هستند؛ اگرچه اکثر صندوق های سرمایهگذاری خطرپذیر معمولاً بر روی شرکتهایی با محصولات قبلاً توسعهیافته تمرکز میکنند. آنها در ازای منابع مالیای که ارائه میکنند، بخشی از سهام شرکت را دریافت میکنند و این امر، به آنها امکان میدهد تا در صورت تحقق پتانسیلهای شرکت، در عواید آن سهیم گردند. علاوه بر این، این سرمایهگذاران حقوق کنترلی قابلتوجهی را دریافت نموده و امکان اِعمال نظارت گستردهای مییابند که به آنها در مدیریت ریسک سرمایهگذاری کمک می کند. در نهایت، آنها اغلب تخصص و فرصت شبکهسازی ارزشمندی را برای شرکت فراهم میکنند و در نتیجه پتانسیل تجاری آن را افزایش میدهند.
United Nations Economic Commission for Europe (2007). Financing Innovative Development; Comparative Review of the Experiences of UNECE Countries in Early-Stage Financing. New York: United Nation.