صندوق پژوهش و فناوری غیر دولتی صنایع خلاق با توجه به نیاز روز افزون کشور در زمینه حمایت و سرمایه گذاری از توسعه صنایع و کسب و کارهای خلاقانه و نوآورانه، فناوری های نرم و هویت ساز، شیوه های نوین کسب و کار و محصولات فناورانه؛ به استناد ماده ۱۰۰ قانون برنامه سوم و ماده ۴۵ قانون برنامه چهارم توسعه کشور و بر اساس مجوز کارگروه صندوقهای پژوهش و فناوری غیر دولتی و با شماره ثبت ۵۶۲۸۳۵ تاسیس گردید.
درباره ما
این رویداد دو روزه با هدف تبیین جایگاه اقتصاد خلاق در توسعه ملی و ایجاد گفتوگویی میان دولت، مجلس، دانشگاه و فعالان اقتصادی، میزبان هشت پنل تخصصی در محورهایی چون اقتصاد خلاق، تأمین مالی نوآورانه، حکمرانی و مالکیت فکری، فناوریهای نوین، هنر الگوریتمی و نوآوری اجتماعی بود. در این نشستها، مدیران دولتی، کارآفرینان، اساتید دانشگاه، و صاحبان کسبوکارهای خلاق، دیدگاههای خود را درباره چالشها و فرصتهای این حوزه بیان کردند و بر لزوم بازتعریف رابطه میان فرهنگ، فناوری و اقتصاد تأکید شد.
سیدصادق پژمان، مدیرعامل مؤسسه کمک به توسعه فرهنگ و هنر، از ضرورت تحول نگاه کلان به صنایع خلاق سخن گفت و تأکید کرد که این حوزه، «محرک اصلی اقتصاد دانشبنیان» در آینده ایران خواهد بود. او در سخنانی شفاف اظهار داشت:
«اقتصاد ایران هنوز بر مدار فولاد، سیمان و پتروشیمی تنظیم شده است؛ یعنی بر پایه سرمایهبرترین مدلهای صنعتی. در حالی که جهان به سمت اقتصاد انسانپایه و ایدهپایه حرکت کرده است. ما منابع طبیعیمان را مصرف کردهایم، اما هنوز یاد نگرفتهایم از خلاقیت انسان ایرانی بهره ببریم.»
پژمان افزود که صنایع خلاق در جهان بیش از سه درصد از تولید ناخالص جهانی و نزدیک به شش درصد از اشتغال را تأمین میکنند، اما در ایران هنوز جایگاه روشنی در نظام تصمیمگیری ندارند. او هشدار داد: «وقتی خبرنگاری از من میپرسد صنایع خلاق چیست، یعنی هنوز این مفهوم وارد زبان سیاستگذار نشده است. اگر دیر بجنبیم، نهتنها بازار اقتصادی بلکه سرمایه فرهنگیمان را هم از دست خواهیم داد.»
برندینگ خلاقانه: ساختن روایتهای خاص در دنیای صنایع خلاق
در آغاز پنل اول روز نخست، رضا مهدوی، استراتژیست برند و مدیرعامل آژانس خلاقیت مهدوی، بحث را با این سوال شروع کرد: چرا باید برند ساخت؟
او تأکید کرد که کیفیت تولید دیگر تمایز نمیآفریند، زیرا امروز در سراسر جهان، تولید در سطوح مختلف کیفی ممکن است. آنچه تمایز میسازد، کیفیت ادراکی در ذهن مخاطب است.
وی گفت در روزگار حاضر، «ارزش» نه از جنس ملموس، بلکه حاصل انگارههای ذهنی مخاطب است؛ انگارهای که در قالب برند تجلی پیدا میکند. به گفته او، بازاری که تنها بر قیمت رقابت کند، در مسیر نزول قرار دارد، چون با کاهش سود، توان نوآوری و ثروتآفرینی را از دست میدهد و اقتصاد از درون تهی میشود.
مهدوی در ادامه افزود که برند دیگر به معنای «شهرت» یا «لوگو» نیست، بلکه فرآیندی زنده و مداوم است که باید در طول زمان زیسته شود. او گفت: «برندسازی پروژه نیست، بلکه یک فرآیند ذهنی زیستی است که باید استمرار داشته باشد و از ذهن مدیران ارشد آغاز شود. اگر مدیران برند را دارایی نامشهود ندانند، همهچیز در سطحی صوری و کتابی باقی میماند.»
در ادامه، ماکان مهرپویا، فعال حوزه تبلیغات با نقدی تند به فضای برندینگ داخلی گفت در ایران برند را با سابقهی خانوادگی یا طول عمر کسبوکار اشتباه گرفتهاند. به گفته او، بسیاری از کسبوکارها تنها با تکیه بر روایتهای موروثی خود را «برند قدیمی» مینامند و به جای ساختن روایت مستقل برای برندشان، به بازگویی داستان حجره پدربزرگ اکتفا میکنند.
مهرپویا افزود که برند باید قصهی خود را داشته باشد، نه صرفاً تاریخچهی کسبوکار مؤسس. او با اشاره به نمونههایی از کشورهای دیگر گفت: «در امارات، برندها حتی تاریخ میخرند تا برای خود هویت بسازند؛ اما در ایران، ما اغلب قصههایی میسازیم که نچسب و متناقضاند. نتیجهاش محتوایی است که فقط ظاهر تبلیغ دارد، بیآنکه تصویری منسجم از برند بسازد.»
سپس، صفا صیرفی، مشاور برند و عضو دیگر پنل، گفت خلاقیت زمانی ارزش دارد که با استراتژی همراه شود. به گفته او، «خلاقیت بدون استراتژی هنر است، اما خلاقیت با استراتژی تبلیغ است.» صیرفی تأکید کرد که در تبلیغات، خلاقیت بهعنوان ابزار فروش در خدمت هدف تجاری قرار میگیرد و نباید از این واقعیت گریخت. او گفت: «در اتاق فکر، مدیر خلاق الزاماً فرد خلاق نیست، بلکه کسی است که بتواند ذهنهای خلاق را در چارچوب استراتژی هدایت کند. درخت خلاقیت اگر بیجهت رشد کند، سایه میافکند ولی میوه نمیدهد.»
صیرفی در ادامه با اشاره به دیدگاههای اسکات گالووی در زمینه برندینگ گفت اپل و آیفون نیاز بقا را تحریک میکنند، نه نیاز لوکسگرایی. او گفت: «آیفون با خلاقیتی حسابشده، حس برتری را در ناخودآگاه کاربران فعال میکند. این برتریجویی، همان غریزه بقاست. انسان محصولی را انتخاب میکند که احساس کند با آن برتر و در نتیجه ماندگارتر میشود.» او افزود برندهایی مانند اپل یا محصولات لوکس، از پایینترین سطح نیازهای مازلو برای بقا بهره میگیرند، اما با زبانی خلاقانه آن را در سطحی والا بازنمایی میکنند.
علی رزاقی بهار، مدیرعامل هلدینگ تبلیغات و رسانه «رسان ایران»، در سخنان خود گفت بسیاری از شرکتها در ایران برندینگ را دکوراتیو میبینند و نه یک الزام ساختاری. وی افزود: «برند برای فروش است نه برای تزئین. ما نمیتوانیم برند را نابود کنیم و اسمش را خلاقیت بگذاریم. خلاقیت باید در خدمت فروش بیشتر باشد.»
رزاقی تأکید کرد که درک برند زمانی معنا دارد که مخاطب بدون توجه به جزئیات فنی یا قیمت، تنها با شنیدن نام آن احساس ارزش کند. او برای نمونه از اپل، بنز و برند ایرانی «درسا» یاد کرد و گفت: «درسا توانسته با خلق روایتهایی بومی، از زنان جنوبی تا صنایع دستی تبریز، میان حس تعلق و حس اصالت پلی بزند. در چنین حالتی، برند دیگر تخفیف نمیدهد، بلکه معنا میفروشد.»
در میانه پنل، صدرا شریعتمداری، فعال حوزه تبلیغات، گفت ریشه جذابیت علوم انسانی در پارادوکسهاست، و برندینگ در ذات خود در خدمت سرمایهداری است؛ در حالیکه خلاقیت لزوماً به فروش منتهی نمیشود. او گفت: «وقتی صنعت و خلاقیت را کنار هم میگذاریم، در واقع دو مفهوم انتزاعی را ترکیب میکنیم که ذاتاً متفاوتاند. خلاقیت برای آینده است، نه برای فروش امروز.»
شریعتمداری با اشاره به تاریخچه هنر در فلورانس و نقش خاندان مدیچی افزود که خلاقیتِ آزاد زمانی معنا دارد که در خدمت سرمایه نباشد. او گفت: «برندینگ در نظام سرمایهداری انسان را هدایت میکند تا بیشتر مصرف کند. اما خلاقیت راستین، ممکن است سود ندهد، ولی به درک و آگاهی بشر میافزاید.»
صنایع خلاق، تامین مالی نوآورانه: افق های جدید برای آینده
پنل دوم با مدیریت سید مهدی سادات حیاتشاهی، مدیرعامل صندوق پژوهش صنایع خلاق، و با حضور مهدی مومنی (مدیرعامل ازکی وام) و مصطفی اکوان (مدیرعامل صندوق پژوهش و فناوری سپهر) برگزار شد؛ گفتوگویی تحلیلی که از نقد ساختارهای بانکی آغاز شد و تا ایدههای خلاقانهای چون tokenization داراییهای معنوی ادامه یافت.
مهدی مومنی، در ابتدای بحث، تصویری روشن از بنبستهای تأمین مالی در فضای فرهنگی و هنری کشور ارائه کرد. او با اشاره به اینکه «صنایع خلاق بدون سرمایه رشد نمیکنند»، گفت مشکل اصلی، نبود زیرساختهای حقوقی و درک ناکافی از ارزش داراییهای نامشهود است.
به گفته او، قوانین مالیاتی و بانکی هنوز «دارایی فکری» را به رسمیت نمیشناسند؛ بنابراین نه میتوان از آن بهعنوان وثیقه استفاده کرد و نه در ترازنامه شرکتها سرمایهگذاری محسوب میشود. این وضعیت باعث شده بسیاری از فعالان این حوزه حتی در مرحله جذب سرمایه اولیه، از دایره رسمی اقتصاد حذف شوند.
مومنی توضیح داد که بخش عمده سرمایهگذاران ایرانی همچنان با ذهنیت صنعتی به بازار نگاه میکنند: «در بورس، در بانکها، در هلدینگهای بزرگ، هنوز ذهنها روی فولاد و پتروشیمی قفل است. حوزه خدمات و خلاقیت اساساً درک نشده است.»
او افزود: «ما هنوز برای یک استودیو انیمیشن یا یک تیم بازیسازی همان مقرراتی را داریم که برای کارخانه سیمان داریم. نتیجهاش این است که سرمایهگذار بهجای ریسکپذیری، دنبال ضمانتنامه بانکی میگردد.»
در ادامه بحث، مصطفی اکوان از زاویهای نهادیتر به مسئله نگاه کرد. او توضیح داد: «صندوقهای پژوهش و فناوری مثل بانکها عمل نمیکنند، اما منابعشان محدود است و قوانین بالادستی اجازه نمیدهد متناسب با ویژگی صنایع خلاق عمل کنند.»
اکوان با اشاره به اینکه صندوق سپهر تاکنون چند ابزار تأمین مالی را بومیسازی کرده، افزود: «ما پلتفرم تأمین مالی جمعی سپینو را طراحی کردیم، مجوز صندوق جسورانه گرفتیم، اما واقعیت این است که اقتصاد کلان ما با قواعد این ابزارها سازگار نیست.»
به گفته وی، در جهان چهار مدل اصلی تأمین مالی جمعی وجود دارد: مبتنی بر اهدا، پاداش، سهام و بدهی. اما در ایران فقط نوع بدهی فعال است، آنهم با نرخهای سنگین ۴۰ تا ۶۰ درصدی. اکوان توضیح داد: «هیچ فیلمساز یا طراح بازیای نمیتواند با وام ۵۰ درصدی پروژه خلاقانه بسازد. این پول برای او سم است، نه سرمایه.»
اکوان معتقد است صنایع خلاق همانقدر که در محتوا نوآورند، در ابزارهای مالی نیز باید خلاق باشند. او گفت: «ما سعی میکنیم ابزارهایی را که برای صنایع دانشبنیان طراحی شده، بدون تغییر برای حوزه خلاق استفاده کنیم. نتیجهاش میشود تناقض. مثلاً میخواهیم انیمیشن را با همان شاخصهایی بسنجیم که نانوتکنولوژی را میسنجیم. نمیشود.»
او پیشنهاد کرد برای هر زیربخش، از جمله انیمیشن، گیم و اسباببازی، مدل تأمین مالی اختصاصی طراحی شود. نمونهای که او ذکر کرد، ایجاد «صندوق مجازی انیمیشن» است که با عاملیت صندوق سپهر، از استودیوهای کوچک حمایت کند و سرمایهگذاران را مستقیم به تولیدکنندگان متصل سازد.
اکوان افزود: «هدف ما در این صندوق کسب سود فوری نیست؛ هدف، ساخت اکوسیستم است. اگر بتوانیم استودیوهای شهرستانی را به کمپانیهای پخش وصل کنیم، خودبهخود گردش سرمایه ایجاد میشود.»
در ادامه، مومنی به تفاوت بنیادی صنایع خلاق با سایر حوزهها اشاره کرد: «مخاطب صنایع خلاق مردماند، نه بازارهای صنعتی. وقتی مردم با انیمیشن، موسیقی، بازی و مد زندگی میکنند، چرا نباید بتوانند با سرمایههای خردشان در آن شریک شوند؟»
او تأکید کرد که ساختار فعلی قوانین، چنین امکانی را نمیدهد. رگولاتور در همه موارد با «ذهنیت پدرسالارانه» وارد میشود و گمان میکند مردم صلاح خود را نمیدانند. «در حالیکه منِ شهروند باید بتوانم انتخاب کنم پولم را در یک پروژه هنری سرمایهگذاری کنم، حتی اگر بدانم ممکن است ضرر کنم. این همان آزادی مالی است که اقتصاد خلاق میخواهد.»
اکوان در ادامه همین بحث گفت: «وقتی فردی میخواهد با دو میلیون تومان در تولید انیمیشن مشارکت کند، چرا باید ضمانتنامه بانکی بیاورد؟ چرا باید همان قوانین بانک برایش اعمال شود؟»
او افزود که نگاه بیمهای دولت به سرمایهگذاری، ریشه بسیاری از ناکارآمدیهاست: «در سود شریک نیست، در زیان بیمه میکند. این پارادوکس باعث شده بازار همیشه ناقص بماند و سرمایهگذار واقعی میدان نداشته باشد.»
مومنی نیز با تأیید این سخن گفت: «وقتی در اقتصاد، سود تضمینی میدهیم ولی زیان را از جیب مردم جبران میکنیم، عملاً مفهوم بازار را از بین میبریم. این نگاه حتی از نظر فقهی هم ایراد دارد.»
صادرات خلاقانه:راهکارهای جهانی شدن صنایع خلاق ایران
در سومین پنل از رویداد ملی صنایع خلاق، جمعی از فعالان برجسته اقتصادی و فرهنگی درباره چگونگی جهانیشدن برندهای خلاق ایرانی سخن گفتند. از زعفران و فرش تا اسباببازی و صنایع دستی، همه روایتهایی از خلاقیت ایرانی در دل محدودیتهای ساختاری و اقتصادی داشتند. سخنرانان این نشست بر لزوم روایتسازی، همکاری بخش خصوصی و بازنگری حاکمیتی در مسیر صادرات خلاق تأکید کردند؛ مسیری که هنوز از نبود راهبرد و زیرساخت رنج میبرد اما ظرفیت تبدیلشدن به موتور فرهنگی اقتصاد ایران را دارد.
علی شریعتیمقدم، رئیس کمیسیون توسعه کسبوکارهای دانشبنیان و اقتصاد دیجیتال اتاق بازرگانی خراسان رضوی، سخنان خود را با یادآوری تجربه طولانی خود در صادرات زعفران آغاز کرد و گفت میراث کشاورزی ایران تنها یک محصول نیست بلکه بخشی از هویت تمدنی ماست. او با اشاره به آغاز مسیرش از یک کارگاه کوچک در کاشمر توضیح داد که «زعفران نوبین» در ابتدا تنها یک ابتکار ساده دانشجویی بود اما به مرور توانست به یک برند جهانی تبدیل شود، چون بر پایه خلاقیت، بستهبندی متمایز و بازاریابی تهاجمی شکل گرفت.
شریعتیمقدم تأکید کرد که ایران در حوزه خلاقیت از «هوش تمدنی» بهرهمند است؛ ظرفیتی که در فرش، صنایع دستی، آشپزی، هنر و کشاورزی دیده میشود و باید در صادرات خلاق بهعنوان مزیت فرهنگی به رسمیت شناخته شود. او گفت: «ما ملتی هستیم با سابقه تمدنی غنی و این هوش جمعی را باید در روایت محصولاتمان به جهان نشان دهیم. از منشور کوروش تا شاهنامه، از خانواده تا اخلاق کاری، همه بخشی از سرمایههای فرهنگی ما هستند که باید در مدل صادرات خلاق بازخوانی شوند.»
به باور او، مشکل اصلی، نه کمبود ایده، بلکه نبود مسیر روشن و ثبات در سیاستهای اقتصادی است. او تأکید کرد که تا زمانی که «تعهد ارزی» و موانع بروکراتیک صادرات به شکل فعلی باقی بمانند، خلاقیت در حد شعار میماند. به گفته او، برای جهانی شدن برندهای ایرانی باید مسیرهای تازهای چون «پلهای صادراتی» در کشورهایی مانند امارات و ترکیه ایجاد شود تا جوانان ایرانی بتوانند از آنجا وارد بازارهای بینالمللی شوند. شریعتیمقدم از «دیپلماسی اقتصادی بیبو و بیرنگ» نیز انتقاد کرد و گفت: «دیپلماسی اقتصادی باید رنگ و بو داشته باشد؛ باید از خاک خشک ایران برخیزد و هویت ایرانی را با بستهبندی، طراحی و داستان درست در بازارهای جهانی عرضه کند.»
پس از او، آرش حیدریان، مدیرعامل شرکت «زیین» و نماینده نسل پنجم خانواده «فرش حیدریان»، از تجربه خانوادگی خود در جهانیکردن دستبافتههای ایرانی گفت. او یادآور شد که فرش، از نخستین محصولات طراحیشده در تاریخ ایران بوده و نقش مهمی در تعاملات فرهنگی با دیگر تمدنها داشته است. به گفته او، هر زمان که روابط فرهنگی و تجاری ایران با جهان گسترش یافته، فرش و صنایع دستی نیز رونق گرفتهاند؛ نمونهاش دوران صفویه که در آن طراحان ایرانی حتی به دربار هند و اروپا رفتند و بر اساس سلیقه مخاطبان خارجی آثار تازه آفریدند.
حیدریان گفت: «برای موفقیت در بازار جهانی باید مخاطب را دید. ما نباید تصور کنیم که چون محصولی زیبا یا سنتی داریم، دنیا ناگزیر از خرید آن است. باید با شناخت سلیقه جهانی و روایت اصیل ایرانی، تعادلی میان میراث و نوآوری برقرار کنیم.»
او با اشاره به تجربه خود در احیای طرح تاریخی «درخت زندگی» در فرشهای حیدریان توضیح داد که چگونه با بازخوانی مفاهیم اسطورهای این طرح، آن را از محصولی کممشتری به پرفروشترین کالای شرکت تبدیل کرده است. «وقتی درباره ریشه، مفهوم و قصهی یک اثر بدانیم، مخاطب جهانی هم با آن ارتباط برقرار میکند. امروز دیگر در بازارهای رقابتی، محصول بدون روایت جایی ندارد.»
مدیرعامل «زیین» تأکید کرد که بازاریابی بینالمللی برای صنایع خلاق تنها با داشتن محصول باکیفیت ممکن نیست؛ بلکه نیازمند طراحی هویت، بستهبندی و داستانسرایی است. او افزود: «جهانیشدن، فقط صادرات کالا نیست، انتقال فرهنگ و زیباییشناسی ایرانی است.»
در ادامه، مهندس حبیبنژاد، از دفتر صنایع خلاق وزارت صنعت، معدن و تجارت، گزارشی از ساختار رسمی این وزارتخانه در حوزه صنایع خلاق ارائه داد و گفت در حال حاضر چهار رشته فعالیت اصلی شامل اسباببازی، صنایع دستی، مصنوعات تزئینی و ادوات موسیقی زیرمجموعه این دفتر قرار دارند. به گفته او، دفتر صنایع خلاق حدود چهار سال پیش در ساختار وزارتخانه ایجاد شد اما هنوز استراتژی ملی متمرکزی برای توسعه این حوزه تدوین نشده است.
او افزود: «ما توانمندی تولید داریم، اما در دیدهشدن ضعف داریم. مسیر حضور در نمایشگاهها، بهرهمندی از یارانههای صادراتی و تبلیغاتی، و حتی تشکیل تشکلهای صنفی باید از سوی بخش خصوصی پیگیری شود تا دولت بتواند حمایت کند.»
به گفته حبیبنژاد، حجم کل صادرات صنایع خلاق کشور با احتساب صادرات رسمی و چمدانی حدود ۶۰۰ میلیون دلار برآورد میشود؛ عددی که از نظر او با ظرفیت واقعی ایران فاصله دارد. او تصریح کرد: «صنایع خلاق هنوز قربانی چندگانگی نهادی هستند. وزارت صمت، وزارت ارشاد، وزارت میراث فرهنگی و معاونت علمی ریاست جمهوری هرکدام بخشی از مسئولیت را دارند، اما هماهنگی و سیاست واحدی وجود ندارد. ما پیشنهاد تشکیل کارگروه ملی صنایع خلاق را دادهایم تا همه نهادها و بخش خصوصی در آن حضور داشته باشند.»
وی تأکید کرد که رشد صنایع خلاق بدون سیاستهای حمایتی در طراحی، بستهبندی و بازاریابی ممکن نیست و بسیاری از تولیدکنندگان کوچک هنوز به سرمایه در گردش و تسهیلات حمایتی دسترسی ندارند. «در حالی که صنعت اسباببازی ایران تازه به نیمی از حجم صادرات کفش کشور رسیده، نشان میدهد مسیر رشد وجود دارد اما ابزار سیاستگذاری هماهنگ نیست.»
در بخش پایانی پنل، امیرمسعود استادحسین، مدیر مجموعه «دهکده ایرانی»، بهعنوان نماینده کنسرسیوم صادرات اسباببازی سخن گفت. او توضیح داد که کمتر از یک دهه پیش، سهم تولیدات داخلی در بازار اسباببازی ایران کمتر از پنج درصد بود اما امروز این عدد به حدود چهل درصد رسیده است. به گفته او، این رشد نه نتیجه حمایت دولتی، بلکه حاصل پشتکار تولیدکنندگان مستقل بوده است.
محمدامین صعودی، مدیرپنل، در جمعبندی نشست گفت که سخنان حاضران نشان میدهد صنایع خلاق ایران با وجود ظرفیتهای فرهنگی، از نبود سیاستگذاری یکپارچه و برنامه هدفدار رنج میبرند. او افزود: «تا زمانی که برای صادرات خلاق شاخصهای سنجش و اهداف پنجساله تعریف نشود، هیچ نهاد دولتی پاسخگو نخواهد بود.»
صعودی از همه فعالان این حوزه خواست تا یک کار میدانی مشترک انجام دهند و وضعیت واقعی صادرات صنایع خلاق را در یک بازه ششماهه مستند کنند تا مبنایی برای گفتوگو با دولت و تنظیم سند راهبردی ملی فراهم شود. او گفت: «صنایع خلاق، صنعتی فرهنگی است که اگر مسیر درست خود را پیدا کند، میتواند نهتنها برای اقتصاد، بلکه برای تصویر ایران در جهان نیز دستاوردی ماندگار داشته باشد.»
منابع انسانی در صنایع خلاق: هنرمند و انسان، محور صنایع خلاق
در چهارمین پنل از رویداد ملی صنایع خلاق، بحث به مهمترین بخش این زیستبوم رسید، انسان. نشستی با عنوان «منابع انسانی در صنایع خلاق؛ هنرمند و انسان، محور صنایع خلاق» که با مدیریت محمدرضا کتابی، کوچ کسبوکارهای صنایع خلاق برگزار شد و در آن، سه دیدگاه از سه نقطهی متفاوت کنار هم نشستند، آموزش و مهارت در سخنان فاطمه منصوری، صنعت بازیهای دیجیتال در تحلیل محمد حاجیمیرزایی، و آینده هوش مصنوعی در نگاه سیدامیرحسین چاوشی.
فاطمه منصوری، معاون پژوهش و سنجش مهارت سازمان فنیوحرفهای کشور، در ابتدای این پنل گفت هیچ صنعتی بدون نیروی انسانی ماهر پایدار نمیماند. به گفته او، اقتصادی که بر پایه مهارت و آموزش بنا شود، مقاومتر از اقتصادی است که بر منابع خام تکیه دارد. منصوری از آموزش سالانهی دو میلیون نفر در حوزههای مختلف خبر داد و توضیح داد که این آموزشها اکنون بهسرعت در حال تطبیق با اقتصاد دیجیتال و شغلهای نوپدید هستند.
او تأکید کرد که بخش قابلتوجهی از مشاغل آینده با ظهور هوش مصنوعی دگرگون میشوند و اگر امروز استانداردهای آموزشی و صلاحیت حرفهای متناسب با این تغییرات تدوین نشود، بخش بزرگی از نیروی کار کشور آسیب خواهد دید. منصوری گفت سازمان فنیوحرفهای با همکاری پژوهشگاهها و مراکز تخصصی، در حال بازنگری استانداردها در شانزده حوزهی اصلی اقتصاد دیجیتال است تا مسیر مهارتآموزی با نیاز بازار همسو شود.
دومین سخنران این نشست، محمد حاجیمیرزایی، مدیرعامل بنیاد ملی بازیهای رایانهای بود که با لحنی صریح و منتقدانه از فاصلهی میان آموزش، سیاستگذاری و تولید سخن گفت. او باور داشت مشکل صنعت بازی در ایران کمبود دانش فنی نیست، بلکه سوءفهم سیاستگذار از خلاقیت است. «در دنیا، کسی از سازندهی بازی فیلمنامه نمیخواهد. ده دقیقه گیمپلی میخواهند تا ببینند آیا ایده سرگرمکننده است یا نه. اما در ایران از همان ابتدا دنبال بازینامه، اهداف فرهنگی و فرم اداری هستند. ما بازی را پیش از ساختهشدن، به میز مجوز میفرستیم.»
حاجیمیرزایی با اشاره به تجربهی خود در ارائهی طرحهای بازی به نهادهای دولتی گفت: «در جلسات، همه دنبال سند هستند نه تجربه. از ما میخواهند ثابت کنیم چرا فلان شخصیت باید اینطور حرف بزند یا چرا رنگ لباسش این است. در حالی که در بازی، خلاقیت از دل آزمایش بیرون میآید نه از دل فرم تأیید.»
او سپس به وضعیت پیچیدهی راهاندازی استودیوهای بازیسازی پرداخت و گفت یک تیم کوچک باید برای شروع کار، در دهها سامانه ثبتنام کند و انواع مجوزها را بگیرد. «در جهان، خلاقها اول کار میکنند و بعد اگر موفق بودند، مجوز میگیرند. در ایران اما اول باید مجوز بگیری تا بتوانی کاری بکنی. همینجاست که تیمهای خلاق حذف میشوند و آنهایی که فقط پاورپوینت قشنگ میسازند، بودجه میگیرند.»
سومین سخنران پنل، سید امیرحسین چاوشی، معاون هوش مصنوعی شرکت نشر الکترونیک ایران، به تأثیر فناوری بر آینده نیروی انسانی پرداخت. او با نگاهی دوگانه گفت: «خبر بد این است که هوش مصنوعی بسیاری از نقشهای میانمایه را حذف میکند؛ اما خبر خوب اینکه کف خلاقیت را بالا میبرد.» به باور او، الگوریتمها میتوانند بسیاری از کارهای تکراری را با دقت و سرعت بیشتری انجام دهند، اما در نقطهای متوقف میشوند؛ جایی که تخیل، سلیقه و قضاوت انسانی آغاز میشود.
چاوشی گفت ورود هوش مصنوعی به صنایع خلاق، «زنجیرهی ارزش» را تغییر داده است. هنر دیگر در دستان تولیدکننده نیست، بلکه در ذهن کارگردان و راهبر خلاق جریان دارد. «هنرمند آینده کسی است که بتواند هوش مصنوعی را هدایت کند. بهجای اینکه ابزار را یاد بگیرد، باید یاد بگیرد چطور زیبایی را تشخیص دهد و آن را ارتقا دهد.»
او با اشاره به آموزشهای سنتی گفت دوران ابزارمحوری تمام شده است. «فتوشاپ زمانی بازار داشت، اما حالا دیگر باید توان تشخیص اثر خوب و بد را یاد داد، نه صرفاً کار با نرمافزار را.» از نگاه او، هنرمندان اگر بتوانند با ابزارهای نو همراه شوند و استاندارد تازهی خلاقیت را درک کنند، زنده میمانند؛ در غیر این صورت، از بازار حذف میشوند.
چاوشی گفت: «هوش مصنوعی هیچوقت نمیتواند از یک حد خلاقتر شود. انسان اما میتواند. بنابراین بقا برای کسانی است که از این کف عبور کنند و سقف تازهای بسازند.»
در پایان این پنل، محمد کتابی، مربی و کوچ کسبوکارهای صنایع خلاق، به عنوان مدیرپنل، تأکید کرد که صنایع خلاق، میان فناوری و اصالت انسانی در نوساناند و رمز تداومشان در حفظ این تعادل است. او گفت: «در جهانی که ماشینها هر روز سریعتر و دقیقتر میشوند، چیزی که ارزش میآفریند، مکث انسانی است. همان جایی که احساس، قضاوت و اصالت هنوز دست انسان است.»
نشست با این جملهی تلویحی به پایان رسید که آینده صنایع خلاق نه در رقابت با ماشینها، بلکه در هدایت هوشمندانهی آنها توسط انسان رقم خواهد خورد. جایی که آموزش، مهارت و فناوری در یک نقطه تلاقی پیدا میکنند؛ نقطهای که هنوز قلبش با انسان میتپد.
براي دريافت بروزرساني در خبرنامه مشترک شويد.
تمامی حقوق متعلق به صندوق پژوهش و فناوری غیر دولتی صنایع خلاق است
